خاطرات جنگ| تقاضای یک افسر از رهبر انقلاب در محل لشکر 92/ فکر کردم جنازه دردش می آید!اگر همین الان حرکت نکنی و این گردان را از محاصره نجات ندهی با تو برخورد می کنم؛ یا جنازه ات بر می گردد، یا با بچه ها برمی گردی، یا خودت هم اسیر می شوی. - به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، رهبر انقلاب درباره گروه شهید مصطفی چمران در دوران دفاع مقدس در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت این چنین روایت کرده اند: بچه های شهید چمران در ستاد جنگ های نامنظم جمع می شدند و هر شب عملیات می رفتند و بنده را هم گاهی با خودشان می بردند. یک شب دیدم افسری با من کار دارد؛ به نظرم سرهنگ 2 یا سرگرد بود. چون محل استقرار ما لشکر 92 بود، لذا به اینها نزدیک بودیم. آن افسر پیش من آمد و گفت: من با شما یک کار خصوصی دارم. من فکر کردم مثلاً می خواهد درخواست مرخصی بدهد. یک خرده لجم گرفت که حالا در این حیص و بیص چه وقت مرخصی رفتن است. اما دیدم با حالت گریه آمد و گفت: شب ها که این بچه ها به عملیات می روند، اگر می شود، من را هم با خودشان ببرند! بچه ها شب ها با مرحوم شهید چمران به قول خودشان به شکار تانک می رفتند و این سرهنگ آمده بود التماس می کرد که من را هم ببرید! چنین منظره ها و جلوه هایی را انسان مشاهده می کرد؛ این نشان دهنده آن ظرفیت معنوی است. بچه های بسیجی و بچه های سپاه و داوطلبان جبهه و آدم هایی از قبیل شهید چمران که جای خود دارند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |